خب همون طور که خودتون میدونید راز پنهان شاید کمتر از ۱۵قسمت بشه.
حالا چرا؟
چون من اصلا از قبل برنامه ریزی برای یه داستان نداشتم.
اینم همینجوری به ذهنم رسید.
منم هی نوشتم و نوشتم و چیزای بیشتری به ذهنم رسید.
حالا هم داره تموم میشه.
الان شروع کردم یه داستان دیگه برنامه ریزی میکنم.
خب،اگر تا الان خیلی چیزای جالبی نداشته،بهم پیشنهاد خودتون رو بگید!البته من این نظرای پیشنهاد رو تایید نمیکنم تا داستان لو نره.
من بین پیشنهاد ها بهترین رو انتخاب میکنم و باهاش داستان رو ادامه میدم.
با یه کوچولو دست کاری.
ولی بیشتر از انتقاد خودم ادامه میدم.
همین.گفتم یه کم از سلیقه ی شما هم استفاده کنم!
مسخره بود نه؟
نه قشنگ بود.
ولیخب باباش قاتله کلی آدم کشته کلا بیاد تسلیم شه؟
خب من خودم داستان نمیتونم بنویسم ولی میگم داستانی رو که مینویسی تو اکواستریا گرلز باشه چون اونجا بهتره چیزای بیشتری میتونی بنویسی و اینکه من موندک تو داستان راز پنهان چجوری اونا گوشی دارن
اکواستریا گرلزه دیگه.اگه پونی بودن اون دستبند از کجا اومد پونی ها دستبند ندارن
راستش منکه پیشنهاد خاصی ندارم فقط وقتی داشتی راز پنهان مینوشتی یه ایراد تو داستان بود گفتم بیام اینجا بگم که دوباره اینطوری نشه، ایرادش هم این بود که بابای شخصیت اصلی شخصیت بده بودو از اینجور چیزا، خب خواننده داستان از کجا بدون قضیه این باباعه چی بوده؟
فقط اگه یه وقت دوباره بابای شخصیت اصلی قاتلی چیزی بود باید قبلش یه داستان بنویسی که توش ماجرای خانواده شدن اینارو توضیح بدی
آها مرسی که گفتی خب راستش این اولین داستانم خیلی آشنایی با این کار نداشتم ولی دفعه ی بعد حتما میکنم این کار رو