راز پنهانــ قسمت ششم
دیشب ساعت پنج صبح زلزله بود.دستم ضرب دید.پام هم وحشتناک درد میکنه
شش یال
شیوا من یه بار گفتم،امروز قسمت پنجم رو نوشتم،فردا قسمت ششم رو می‌نویسم!
همین و بس!
خب دوستان اینا چهار تا پوستره میتونید ببرید چاپ کنید و حالش رو ببرید
متاسفانه اپل جک و رریتی رو پیدا نکردم
خب،بای تا های
صحبتی با دوستان+نتیجه نظرسنجی
بچه ها،از دستتون خیلی دلخورم.
چرا راستش رو نمیگید؟چرا؟فکر میکنید من ناراحت میشم؟نه،هیچ هم ناراحت نمیشم.اگر از داستان خوشتون نمیاد میتونید بهم پیشنهاد بدید که چطوری باشه!
اگر من به اصلا به درد داستان نوشتن نمی‌خورم پس اینهمه تعریف و تمجید چیه؟
عالیه،محشره،سریع قسمت بعدی رو بذار.توی بخش نظرات کلی از این چرت و پرت ها هست!میدونید چرا میگم چرت و پرت؟چون همش دروغه!همشون!
حالا میفهمم چرا هیچ کدوم از قسمت ها ده تا نظر نداشت،چون من افتضاح داستان می‌نویسم!تازه اگر ده تا نظر داشته مربوط به موضوعات دیگه بوده!مثلا هیوا میومد که برای قسمت بعدی انتقام جو بهم خبر بده.
حرف هیوا شد!من داستان نوشتنم افتضاحه چون منو با هیوا مقایسه میکنید!ببینید عزیزان٬،من تازه شروع کردم،دلیل نداره منو با هیوا مقایسه کنید!
خب حالا نتیجه ی نظر سنجی:
محشره:18رای(برای اینکه ناراحت نشم به محشر زیاد نظر دادید میدونم.)
خوبه:1رای
بد:0رای
افتضاحه ادامه نده:0رای
تو اصلا به درد داستان نوشتن نمی‌خوری:10رای
خیلی ناراحت شدم،خیلی!